این روزها در محافل اینترنتی و فرهنگی یک ایده دهان به دهان میچرخد. ایدهای که برای بسیاری از اهالی فرهنگ و کتاب جالب آمده و برای کشورهای پیشرفته، دیگر تجربه محسوب میشود. هر کس هم نامی برای این ایده برگزیده است؛ یکی آن را «کتاب مسافر» و دیگری «کتابت را جا بگذار» و برخی هم «کتاب در گردش» مینامد اما همه یک هدف را دنبال میکند ارتقای سطح مطالعه و تبدیل کردن دنیا به یک کتابخانه بزرگ! در سالهای اخیر خبرهای خوبی از سرانه مطالعه مردم کشور به گوش نمیرسد؛ خبرهایی که همگی حاکی از پایین بودن مطالعه دارد، همان مردمی که اکنون بیشترین سطح سواد را در چند دهه گذشته دارند.
در این باره «منصور واعظی» دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور سرانه مطالعه مفید را بحث اصلی این نهاد در سال جاری میداند و از تنظیم سند «نهضت مطالعه مفید» خبر داد و گفت: علاوه بر سند چشمانداز نهاد، سندی را برای موضوع مطالعه در کشور تنظیم کردیم که در آن فقط نهاد کتابخانههای عمومی مکلف به اجرای آن نخواهد بود و همه دستگاهها موظف میشوند در این موضوع مهم به نهاد کمک نهاد کنند. باید علم تکیه بر مبانی فرهنگی و دینی تولید شود و لازمه این امر داشتن یک جامعه کتابخوان است. این امر پسندیدهای نیست که هر روز حدود ۳ ساعت صرف دیدن برنامههای سطحی تلویزیون شود.
دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور با اشاره به اینکه جامعه کتابخوان تولید علم دارد، تاکید کرد: جامعهای که قرار است تاثیرگذار باشد باید کتابخوان باشد. جامعه کتابخوان تفاوت بنیادی و اساسی با جامعهای که دارای اوقات فراغت سطحی است، دارد.
به گزارش ایسنا اینها سخنانی است که شاید بارها از مسوولان شنیده باشیم اما آمار مطالعه باز هم تغییر نداشته و حال جوانان و مردم علاقهمند، خود دست به کار شدهاند تا شاید بتوانند تغییری در نگرش مردم نسبت به مطالعه ایجاد کنند.
عدهای با راهاندازی گروههای اینترنتی در شبکههای اجتماعی و ارسال ایمیل به دوستان خود آنها را دعوت به این کار میکنند؛ «Book Crossing» عنوان دعوت نامههایی بود که به مخاطبان میگفت: «جا گذاشتن کتاب در مکانهای عمومی رفتاری است که اکنون در ایتالیا و فرانسه هم رو به فزونی گذاشته. کسی که کتابش را در مکانی عمومی رها میکند، هویت خود را آشکار نمیکند و ادعایی هم بابت قیمت کتاب ندارد، اما یک درخواست از خواننده یا خوانندگان احتمالی بعدی دارد: «شما نیز بعد از خواندن کتاب، آن را در محلی مشابه قرار دهید تا دیگران هم بتوانند از این اثر استفاده کنند.»
این دعوتنامه اضافه کرده است: «رول هورنباکر نخستین کسی بود که این حرکت را انجام داد. او یک فروشنده کامپیوتر در ایالت میسوری امریکا بود و نام این رفتار را Book Crossing گذاشت؛ یعنی کتاب در گردش. در فرانسه کتابهای در حال گردش از ۱۰ هزار جلد فراتر رفته است. این رفتار جدید را میشود به نوعی «کمپین کتابخوانی» یا «کمپین به اشتراک گذاشتن کتاب» در نظر گرفت؛ کمپینی که میتواند به مثابه یک پروژه فرهنگی قابل تامل باشد.»
برای این سنت جدید کتابخوانی سایت اینترنتیای راهاندازی شده تا علاقمندان بتوانند با عضویت در آن به رهگیری کتابهایی که رها کردهاند، بپردازند. سایت bookcrossing. com سایت بین المللی این ایده است که طبق اطلاعات موجود در حال حاضر بیش از ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار جلد کتاب که اطلاعاتشان در این سایت ثبت شده در حال گردش هستند. هدف گردانندگان سایت یاد شده، تبدیل کردن دنیا به یک کتابخانهٔ بزرگ است که در بخش معرفی خود نوشته است: «از این به بعد اگر در کافه، در لابی هتل، یا سالن انتظار سینما کتابی را پیدا کردید، تعجب نکنید چون ممکن است با یک جلد «کتاب در گردش» روبرو شده باشید.»
کتاب مسافر هم پایگاه اینترنتی است که میخواهد ایده Book Crossing را در ایران اجرا کند، که این پایگاه هم در معرفی خود نوشته است: «اغلب بعد از اینکه یک کتاب رو میخونیم، آنرا در کتابخانه میگذاریم و ممکنه که تا مدتها بدون اینکه استفاده بشه، همانجا بمونه. پیشنهاد ما اینه که کتابهایی که مدتها در کتابخانهها خاک میخورند و فکر نمیکنید بخواهید دوباره مطالعشون کنید را، به یک سفر قشنگ و پر هیجان بفرستید. برای اینکار کتاب را بر میداریم، گرد و خاکش را میگیریم، یک بار دیگر ورقش میزنیم و تمام حرفهایی که برامون داشته و لحظاتی را که باهاش گذروندیم را مرور میکنیم و بعد ازش خداحافظی میکنیم و برای شروع سفر میدیمش به یه دوست، یه دوست که میدونیم خوشحال میشه این کتاب رو بخونه. دوستمون هم بعد از خوندن کتاب همین کار را میکنه، به این ترتیب کتابی که قرار بود همین طوری حرفهاش رو توی دلش نگه داره و تو کتابخونه خاک بخوره تا شاید یه روزی یکی بیاد و دوباره بخوندش، کلی دوست تازه پیدا میکنه.»
کتاب مسافر این کار را مثل هدیه دادن معرفی میکند و ادامه داده است: «هدیهای که نه به یک نفر، که به چندین نفر میدیم، یه هدیه که مدتهای زیاد و شاید حتی تا بعد از رفتن ما هنوز داره میگرده، دوستهای تازه پیدا میکنه، با خیلیها حرف میزنه، زندگیهای زیادی رو لمس میکنه و روی خیلی از فکرها تاثیر میذاره.»
«ساجده تقیزاده» دبیر انجمن معراج دانش که ترویج کتابخوانی را از اهداف انجمن خود معرفی میکند در این باره به خبرنگار ایسنا، گفت: آمار مطالعه در کشور واقعا جای تامل دارد که فکر کردیم باید راهحلی برای آن اندیشید و بهترین راه حل هم قرار دادن کتابخوانی جز اهداف انجمن بود، هدفی که اگر NGOها آن را دنبال کنند موفق آمیز خواهد بود. اجرای همزمان ترویج کتابخوانی بین دانشجویان و دانش آموزان را جز برنامه قرار داده تا هم به صورت پایهای با دانش آموزان کار شود و هم دانشجویان را فراموش نکنیم و در این راه ایده کتابت را جابگذار و جایگزینی یک ساعت مطالعه به جای تماشای تلوزیون را پیشنهاد داده و در چندین مرحله به اجرا در خواهیم آورد.
اما دکتر محمدرضا خالصی نویسنده و پژوهشگر این ایدهها را کارهای مقطعی و ناکارآمد درباره کتابخوانی دانسته و نسبت به آن خوش بین نیست.
او به خبرنگار ایسنا، میگوید: مشکل کتاب و کتابخوانی در کشور ما مشکلی ریشهای است و هر طرح روبنایی برای آن تنها نقش مسکن که درد را درمان نمیکند دارد به همین دلیل همه این طرحها میتواند خوب باشد و ما را به سمت جایی برساند اما مشکل کتابخوانی را حل نخواهد کرد. در کشوری زندگی میکنیم که با ۷۰ میلیون نفر جمعیت در ۲۰ سال گذشته تعداد با سوادها و دانشگاهها به شدت گسترش یافته و بر اساس آمارهای دولتی بیسوادی به شدت کاهش داشته که این یک طرف معادله است اما اگر معادله را منطقی بدانیم باید در مقابل عرصه گسترش سواد آموزی وضعیت مطالعه نیز بهبود پیدا کند که شاهدیم تعداد نسخه کتاب در مقابل ۷۰ میلیون نفر به ۱۰۰۰ نسخه رسیده یعنی هر کتاب کمتر از یک دهم درصدمردم چاپ میشود!
خالصی ادامه داد: اگر این آمار را در چرخه چهارساله کتاب در نظر بگیریم و آمار مطالعه را بررسی آماری و ریاضی کنیم شاهد خواهیم بود که آمار مطالعه در کشور فاجعه بار است زیرا از یک سو قشر تحصیلکرده افزایش پیدا کرده و از سوی دیگر مطالعه کاهش یافته است که نشان از یک رابطه بیمار در جامعه دارد.
به اعتقاد این نویسنده به طور کلی خرید و مطالعه کتاب در سبد خانوادههای ایرانی جایی ندارد، کتابخانهها بیشتر قرائت خانهای در ایام امتحانات شده و از طرف دیگر کتابخانهها در به روز رسائی مخازن خود با مشکل روبرو هستند و رسانه ملی به شکل کاملا غیر مسوولانهای تبلیغ مطالعه و تشویق به خواندن را به فراموشی سپرده است. پیشتر برنامههای سطحی برای معرفی کتاب در تلوزیون وجود داشت که همین برنامههای سطحی نیز تعطیل و کم رنگ شده است و سلائق و علائق مسوولان فرهنگی در امر نشر کتاب، مولفان و صاحبان آثار کتاب را افسرده و دلخور کرده است. چرخه وحشتناک مجوز و ممیزی کتاب، چرخهای است که کاملا با سلائق مسوولان فرهنگی همخوان است نه با قوانین کشور. همچنین نقش محققان و پژوهشگران در جامعه نقش تزئینی و زینت المجالسی است آنها در عرصه تصمیم گیریهای جدی نقش جدی ایفا نمیکنند. ارگانهای فرهنگی مقوله کتاب را درجه چندم پنداشته، در مدارس نیز مطالعه در عرصه معدل محوری به شدت خدشه پذیر شده است در صورتی که بزرگان گفتهاند اگر جامعهای کتابخوان شود این اتفاق در مدارس ابتدایی میافتد در صورتی که گریز از کتابهای درسی و کتابخوانی در مدارس ابتدایی ما شکل میگیرد! این همه مشکلات نفس کتاب و کتابخوانی را در جامعه گرفته است.
به اعتقاد این مدرس دانشگاه، کتاب امروز جسم کم جان و ضعیف شده رو به موت بوده که نیازمند مراقبتهای ویژه است و مسکنها هم دردی تسکین نمیدهند!
وی ادامه داد: تا وقتی مقوله کتاب در راس امور فرهنگی قرار نگیرد و برای آن از تمام توان جدی کشور استفاده نشود، وضعیت نشر و چاپ سامان نیابد، قوانین بر سلائق مسوولان مستولی نشود، اندیشمندان در صدر ننشینند و قدر کتاب را ندانند وضعیت به همین شکل ادامه پیدا خواهد کرد.
باوجود وضعیت مطالعه در کشور احساس میشود که این مقوله به فرهنگ سازی بیشتری نیاز دارد اماباید منتظر ماند تا ببینیم چه کسی درد کتابخوانی این جامعه را دوا خواهد کرد!